انواع عروس و شيوه ي بله گفتن
ارسال شده در یک شنبه 20 بهمن 1392برچسب:, - 21:6
عروس عادی: با اجازه بزرگترها بله ........ (اصولا مثل بچه آدم بله رو میگه و قال قضیه رو میکنه) عروس لوس: بع..........له عروس زیادی مؤدب: با اجازه پدرم، مادرم، برادرم، خواهرم، دایی جون، عمه جون،...، زن عمو کوچیکه، نوه خاله عمه شکوه، اشکان کوچولو، ... ، مرحوم زن آقاجان بزرگه ، قدسی خانوم جون ، ... ، ... (این عروس خانوم آخر هم یادش میره بگه بله واسه همین دوباره از اول شروع میکنه به اجازه گرفتن)...!
ادامه مطلب

نويسنده نگار

 


خوش خنده ها واردشوند
ارسال شده در چهار شنبه 25 خرداد 1392برچسب:, - 18:33

 

یکی از معضلات بزرگ من شب امتحان موقع درس خوندن اینه که دست خط خودمو نمیتونم بخونم ! 

 

 

 

بابام ازش پرسیده پوست پسته چه صیغه ایه دیگه ؟
میگه یکی اینکه قاطی پسته ها کنی بذاری جلو مهمون که زیاد نشون بده
دوم اینکه بذاری جلو در خونه قاطی آشغالا که مردم فکر کنن پسته خوردین !

 

یکی از معضلات بچگیم این بود که
چرا من نمی تونم مثل شخصیت های کارتون
که اشکاشون به دو طرف پرت میشد گریه کنم !

 

 


ادامه مطلب

نويسنده نگار

 


پدر
ارسال شده در یک شنبه 20 اسفند 1391برچسب:, - 16:9

 

به سلامتی پدر :

پدری که لباس خاکی و کثیف میپوشه میره کارگری برای سیر کردن شکم بچه اش ،
اما بچه اش خجالت میکشه به دوستاش بگه این پدرمه !


ادامه مطلب

نويسنده نگار

 


ضرب المثل های امروزی
ارسال شده در یک شنبه 20 اسفند 1391برچسب:, - 16:4

 

آشپز که دوتا شد حتما اون جا رستورانه !

ماهی رو هر وقت از آب بگیری خفه می شه !


ادامه مطلب

نويسنده نگار

 


24ساعت اززندگي يك دخترايراني
ارسال شده در چهار شنبه 2 اسفند 1391برچسب:, - 17:44

 

 ۶صبح: در اثر شکست عشقی که در خواب از طرف شاهزاده می خوره از خواب می پره .
7صبح: شروع می کنه به آماده شدن . آخه ساعت ۱۲ ظهر کلاس داره!!!!!!!!
 
 ۸صبح: پس از خوردن صبحانه مفصل (علی رغم ۱۸ کیلو اضافه وزن) شروع می کنه به جمع آوری وسایل مورد نیاز: جوراب و مانتو و کیف و لوازم آرایش و لوازم آرایش و لوازم آرایش و لوازم آرایش و
 
 ۹صبح: آغاز عملیات حساس زیر سازی بر روی صورت (جهت آرایش)
 
 ۱۰صبح: عملیات زیرسازی و صافکاری و نقاشی همچنان با جدیت ادامه دارد
.
 ۱۱صبح: عملیات آرایش و نقاشی و لنز کاری و فیشیل و فوشول با موفقیت به پایان می رسد و پس از اینکه دختر خودش رو به مدت نیم ساعت از زوایای مختلف در آیینه بررسی کرد و مامان جون ۱۹ تا عکس از زوایای مختلف ازش گرفت، به امید خدا به سمت دانشگاه میره
 
 
 ۱۲ظهر: کلاس شروع شده و دختره وارد کلاس میشه تا یه جای خوب برا خودش بگیره . ( جای خوب تعابیر مختلفی داره . مثلا صندلی بغل دستی پولدارترین پسر دانشگاه - صندلی فیس تو فیس با استاد: در صورتی که استاد کم سن و سال و مجرد باشد و...)
 
 ۱ظهر: وسط کلاس موبایل دختر می زنگه و دختر با عجله از کلاس خارج میشه تا جواب منیژه جون رو بده. و منیژه جون بعد از ۱/۵ ساعت که قضیه خاستگاری دیشبش رو + قضیه شکست عشقی دوست مشترکشون رو براش تعریف کرد گوشی رو قطع می کنه. اما دیگه کلاس تموم شده
.
 ۲ظهر: کلاس تموم شده و دختر مجبوره از یکی از پسرای کلاس جزوه بگیره. توجه داشته باشین دختر نباید از دخترا جزوه بگیره. آخه جزوه دخترا کامل نیست!!!!!!!!!!!
 
 ۳ظهر: دختر همچنان در جستجوی کیس مناسب جهت دریافت جزوه!!!!!
 
 ۴عصر: دختر نا امید در حرکت به سمت خانه.
 
 ۵عصر: یکدفعه ماشین همون پسر پولداره که جزوه هاشم خیلی کامله جلوی پای دختره ترمز می کنه و ازش می خواد که برسونتش
.
 ۶عصر: دختر به همراه شاهزاده رویاهاش در کافی شاپ گل زنبق!!! میز دوم. به صرف سیرابی گلاسه
 
 ۷عصر: دختر دیگه باید بره خونه و پسر تا دم خونه می رسونتش.
 
 ۸غروب: دختر در حال پیاده شدناونو از ماشین اون پسره: راستی ببخشید جزوه تون کامله؟؟؟ امروز انقدر از عشق سخن گفتی مجالی برای تبادل جزوه نموند. و جزوه رو از پسر می گیره
.
 ۹شب: دختر در حال چیدن میز شام در خانه سه تا ظرف چینی گل سرخی جهیزیه مامانش رو میشکونه (از عواقب عاشقی)
 
 ۱۰شب:
دختر در حال تفکر به اینکه ماه عسل با اون پسره کجا برن ؟؟!!؟!؟!؟!؟!
 
 

 

 ۵صبح: دختره بیدار میشه و میبینه اون پسره پیام
داده که: برای نامزدم کلی از تو تعریف کردم. خیلی
دوست داره امروز با من بیاد دانشگاه ببینتت!!
و امروز دختر باید کمی زودتر به دانشگاه برود. شاید جای
مناسب تری در کلاس نصیبش شد!!!!!!!!!!!!!

 


نويسنده نگار

 


چقدر خنده داره
ارسال شده در یک شنبه 29 بهمن 1391برچسب:عكس هاي كارتوني,, - 16:42

 

چقدرخنده داره كه.....

يك ساعت خلوت باخدا ديروطاقت فرساست ولي 90دقيقه بازي فوتبال مثل برقوباد ميگذره.

چقدرخنده داره كه.....

صدهزارتومن كمك درراه خدا مبلغ بسيارهنگفتيه اماوقتي باهمون پول ميريم خريد مبلغ ناچيزيه...


نويسنده نگار

 



صفحه قبل 1 صفحه بعد